بدون عنوان
سلام مهدیسم روز ٩ بهمن بود که داشتم پوشکت رو عوض میکردم دیدم چیزی شبیه کرم چسبیده به لباست ترسیدم و هول کردم بعد از کمی دقت دیدم بند نافته که خشک شده و افتاده و چسبیده به لباست چون قبلش دکتر گیرشو در آورده بود تا برای شستشو راحت باشیم مبارکت باشه مامانی نافت خوشگل شده. امروز ١٢ بهمن دایی علی تو دستت صدقه گذاشت تا ناخنهات رو بگیریم آخه صورتت رو چنگ مینداختی و بعدش گریه میکردی ...